چرا هاشمی به شورای رهبری تمایل دارد؟

دیدگاه های هاشمی درباره شورایی بودن مجلس خبرگان تا سال ۸۸ صرفا به صورت نظریه ماند اما با وقوع حوادث تلخ ۸۸ و حرکت ضدانقلاب برای تصاحب مراکز قدرت از جمله نهاد ولایت فقیه شایعه “بررسی صلاحیت رهبر انقلاب در مجلس خبرگان” دهان به دهان گشت.

پرده اول:شورا یا فردی

آنچه از ابتدای تشکیل نظام اسلامی در ذهن بسیاری از کنش گران انقلابی کشورمان نقش بسته بود شکل ایده آل حکومت آینده در ورای قالب های موجود جهان بود. برخی از انقلابیون که خواسته یا ناخواسته(که چندان هم نمی توان آنان را سرزنش کرد) در پس ذهن خود با الهام از انقلاب های توده گرا و مردمی در چین یا لیبی و ایجاد رهبری های شورایی، فکر شورایی بودن یا فردی بودن اداره امور انقلاب و شکل جدید حکومت را در ذهن خود مرور می کردند که از سران شاخص آن در میان افراد مسن به آیت الله هاشمی رفسنجانی یا حسینعلی منتظری و در میان نیروهای جوان انقلابی تر به شهید محمد منتظری اشاره کرد.

شاید تشکیل شورای انقلاب انقلاب در روزهای آغازین پیروزی انقلاب محصول این نوع تفکر بود. اما انقلاب هرچه به پیش رفت و هویت یابی خود را در عرصه حکومت داری بیش از پیش تقویت کرد به رهبری فردی امام خمینی با نهادهای شورایی در عرصه های مختلف رسید. مرور مشروح مذاکرات تصویب قانون اساسی هم موید همین نظر است که بررسی تفصیلی آن مجال دیگر می طلبد.

پرده دوم: هاشمی مردی برای تمام فصول قدرت

آیت الله هاشمی رفسنجانی مردی با تبار راست، شاید یکی از کم نظیرترین سیاستمداران در تحولات جمهوری اسلامی باشد که پس از گذشت ۳۶ سال از پیروزی انقلاب، همچنان بر یکی از بالاترین سمت های حاکمیتی کشور تکیه زده است.وی همیشه چه در دوره امام و چه رهبر معظم انقلاب دوست داشته مرد پشت پرده یا به اصطلاح خود “مرد شماره دو کشور” باشد. بسیاری می گویند آنچه هاشمی از جزییات جناح ها و تحولات سیاسی مابین سیاستمداران می بیند و می داند وی را تبدیل به مخزن اسرار تبدیل کرده است.

پس از فوت امام و انتخاب آیت الله خامنه ای به سمت رهبری جدید انقلاب، هاشمی آنگونه که خاطرات روزنوشت خودش و سخنان پس از آن نشان می  دهد، وی برای خود نقشی اساسی در تعیین رهبر جدید و ساختار جدید جمهوری دوم نظام در پرتو قوی شدن نهادهایی از جمله ریاست جمهوری قائل بود.سیاست های مرگبار تعدیل اقتصادی و تاثیر بسیار مخرب آن بر قشر مستضعف جامعه، باعث رویگردانی بسیاری از نیروهای انقلاب از هاشمی و دولتش شد. انتخاب خاتمی کور سوی امیدی برای وی جهت نجات از آن همه تخریب باز کرد اما آنچه او نمی دانست این بود که تندروهای دوم خرداد برای گذار از اقتدارگرایی منتسب به نظام مجبور بودند هاشمی را در این راه قربانی کنند. به تعبیر اکبر گنجی ” کوه را نباید با بیل و کلنگ بلکه بایستی با دینامیت منفجر کرد”.

پرده سوم: شورای رهبری پس از سوم تیر

شکست”سردار سازندگی” از شهردار جوان تهران آن چنان برای وی گران آمد که استعفایش از مجلس ششم آنگونه نبود. احمدی نژاد با داعیه اصولگرایانه در واقع رقیبی برای هاشمی و یارانش بود که با کنار گذاشتن یاران کارگزارانی هاشمی، آنان را به کنج اتاق های مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص فرستاد. هاشمی در این زمان نه به اصل خود یعنی مجلس شورای اسلامی که به آنچه در روحیه شخصی خودش یعنی “مشورت و شورا” داشت برگشت. با تمدید حکم ریاستش بر مجمع تشخیص مصلحت نظام و انتخاب به عنوان ریاست مجلس خبرگان، وی به زعم خود قدرتش را در معرض خطر دید و درصدد ایفای نقشی اساسی در اداره رهبری شد.

هاشمی رفسنجانی در گفتگوی مکتوب خود با هفته نامه اصلاح طلب-کارگزارانی شهروند امروز در سال ۸۷ به منظور بازسازی فقه سیاسی پیشنهاد کرد باید در کنار شورای نگهبان، شورای فتوا تشکیل شود. وی در همین باره در پاسخ به هفته نامه شهروند امروز گفته بود: «آن‌چه که من در قم گفتم، انتظار به‌جایی است که بعد از تشکیل نظام اسلامی که در سایه‌ی مجاهدت‌های امام راحل، روحانیت مجاهد، مردم مسلمان و فداکار تحقق یافته، وجود دارد که از این فرصت بی‌سابقه و بی‌نظیر باید بیش‌تر استفاده شود و کاستی‌ها جبران گردد و به خصوص باید در ابواب و فصول فقه حکومتی، سیاسی و مدیریتی که بخشی را که فقه در زمان‌های گذشته است تحول، توسعه و تکامل ایجاد کرد.»

وی در آن نشریه که توسط تیم کارگزارانی خود اداره می شد با فراغ بال بسیار، تئوری خود پیرامون تشکیل شورای رهبری را به صورت مبسوط بحث کرد اما آنچه بسیار جالب بود نقطه نظرات و مطالب حاشیه ای محمد قوچانی و هیئت تحریریه آن هفته نامه بود که نوشتند: «از آغاز به قدرت رسیدن محمود احمدی‌نژاد رقیب او هاشمی رفسنجانی که پیش از این تنها بر سازندگی تأکید می‌کرد، این روزها بیش از هر زمان دیگری از دموکراسی سخن می‌گوید. گویی هاشمی جدیدی متولد شده که از موضع رییس مجلس خبرگان، خواهان دموکراسی است. یعنی هم‌زمان که این روزها حتی اصلاح‌طلبان مذهبی از او به لقب آیت‌الله یاد می‌کنند او نیز از دموکراسی بیش‌تر دفاع می‌کند»

و سپس نتیجه گیری می کند که «تأکید هاشمی رفسنجانی بر ضرورت درونی کردن مفاهیم دموکراتیک و مدرن از دل حوزه‌های علمیه و تأکید وی بر این‌که نهادهای حکومتی مانند شورای نگهبان برای تضمین اسلامی بودن نظام گرچه لازم‌اند اما کافی نیستند، از همین جهت است. در عین حال هاشمی‌رفسنجانی تأکید دارد که حوزه‌ی علمیه باید مباحثی مانند انتخابات، حقوق شهروندی، احزاب و دموکراسی را وارد متون درسی حوزه‌های علمیه‌ی قم کند و بپذیرد که دموکراسی، سازگارترین صورت حکومت در عصر جدید با اسلام است»

پرده چهارم: فتنه و شورای رهبری

دیدگاه های هاشمی درباره شورایی بودن مجلس خبرگان تا سال ۸۸ صرفا به صورت نظریه ماند، اما با وقوع حوادث تلخ انتخابات ۸۸ و حرکت ضدانقلاب برای تصاحب مراکز قدرت جمهوری اسلامی از جمله نهاد ولایت فقیه شایعه “بررسی صلاحیت رهبر انقلاب در مجلس خبرگان” در رسانه ها دهان به دهان گشت. هجمه ضد انقلاب با همراهی افراد انگشت شماری در مجلس خبرگان که در صدد تضعیف رهبر انقلاب در آن روزهای پرآشوب و فتنه بودند پرده دیگری از استراتژی تضعیف و به زانو درآوردن رهبری در برابر استکبار جهانی بود در روزهای فتنه۸۸ برخی اخبار از تحرکات موسوی خوئینی ها و علی محمد دستغیب برای فعال کردن شورای رهبری در برابر رهبر معظم انقلاب حکایت داشت که با هوشیاری اعضای خبرگان رهبری این طرح و توطئه با موفقیت خنثی شد.

برخی می گویند پشتوانه حمله به اصل ولایت فقیه و زعامت رهبر انقلاب را باید در نظریات هاشمی در شورای رهبری جست. مثلا وی در مصاحبه ای با نشریه «حکومت اسلامی» ارگان رسمی مجلس خبرگان رهبری گفت: «بعضى‌ها روى نظریه‌ی کشف تأکید کرده و مى‌گفتند: نقش ما این است که آن چیزى را که در واقع متعیّن است، کشف کنیم (از جمله آیت الله خامنه ای)  ولى من فکر مى‌کنم ممکن است در هر زمانى تعداد زیادى از فقها باشند که صلاحیت داشته باشند، ولى در نهایت باید یکى از آن‌ها انتخاب شود، یا در فرض شورایى بودن، باید سه یا پنج نفر را از میان آن تعداد زیاد انتخاب کرد. بنابراین راه‌کار عقلایى این است که افراد متخصص در این امر، آن‌ها را تعیین کنند. البته معلوم نیست که همیشه آن کسى که اصلح است، انتخاب شود. ممکن است در انتخاب اشتباه هم رخ بدهد؛ یعنى اکثریت اعضاى مجلس خبرگان به یک فرد رأى بدهند، اما در عین حال فرد اصلحى هم در جامعه وجود داشته باشد. در چنین صورتى طرف‌داران نظریه‌ی کشف چه مى‌گویند. آن‌ها باید بپذیرند فردى که انتخاب شده، ولى امر واقعى نیست. من از هیچ دلیلى برداشت نمى‌کنم که در عصر غیبت چنین تعیّنى وجود داشته باشد.»

پرده پنجم: شورای رهبری به کام…

پس از کنار گذاشته شدن هاشمی از ریاست مجلس خبرگان در اسفند ۱۳۸۹ و انتخاب آیت الله  مهدوی کنی به سمت ریاست این مجلس بسیاری انتظار داشتند وی دگر بار به طرح مباحث خود در حوزه شورای رهبری نپردازد اما پس از انتخاب دکتر روحانی به ریاست جمهوری و پس از فوت آیت الله مهدوی کنی در مهرماه امسال بسیاری در صدد طرح نام وی برای ریاست خبرگان درآمدند.

اما آنچه جالب است اینکه هاشمی بار دیگر نظریات خود را  درباره شورای رهبری ابراز می دارد. از جمله وی به تازگی در مصاحبه با روزنامه جمهوری اسلامی خودش با طرح سوال « اگر فردا آیت‌الله خامنه‌ای نباشد، چه کسی را دارید که به عهده بگیرد و مثل ایشان سابقه انقلابی، اجتهاد و آشنایی با همه شرایط کشور و جهان داشته باشند، به خصوص نیروهای مسلح را خوب بشناسند؟» و سپس به خودش جواب می دهد که « اگر خبرگان به وظیفه خودشان درست عمل کنند، در صورت نبودن یک فرد مناسب حتماً می‌توانند شورایی کنند. چون قانون شوراشدن هم باز است. شاید در آینده بدون شورا نتوانند کار درستی انجام بدهند.»

هفته آینده با برگزاری جلسه عمومی مجلس خبرگان برای تعیین ریاست جدید این مجلس برگزار می شود. پیش بینی می شود آیت الله هاشمی شاهرودی و آیت الله هاشمی رفسنجانی دور رقیب این میدان برای تصدی کرسی ریاست باشند.

بسیاری می گویند قصد هاشمی از طرح شورایی بودن رهبری از دو حال خارج نیست: یا وی در صدد است با طرح شورای رهبری در برابر رهبری فردی به خصوص زعامت رهبر انقلاب نقش ایشان را در اداره امور و ساختار کشور تضعیف کند و از سوی دیگر بسیاری می گویند وی با طرح این نظریه آنگونه که خود به عیان می گوید در صدد حمایت از رهبری و پیاده شدن نظرات همه مراجع در اداره کشور و امور حکومتی است./تبریز بیدار